مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
سلام، ای شرفِ عرش و فرش قنداقت خـوشا به حالِ دلِ نوکـران و عـشّاقـت خدا و خـلـق خـدا تا هـمـیشه مشتـاقـت هـزار سـجـده بـه دست خـدایِ خلّاقـت که او کتابِ جمالِ تو را قـلم زده است حضورِ همچو تو را در جهان رقم زده است پری که سوخته، با لطف تو پریدنی است صفِ ملائکه دور و برِ تو دیدنی است صدای خندۀ روح الامین شنیدنی است عجیب، بوسه ز پیشانیِ تو چیدنی است به قـلـبّ خـستۀ ما یک تَـنَـفُـسی بدهـید دوباره بال و پری نو به فطرسی بدهید خـدا به حـالِ محـبّـان تو ملاحـظه کرد خودش عدوی تو را تا ابد مواخذه کرد دلم بهـشت خدا و تو را معـاوضه کرد خودت که نه، پرِ قنداقۀ تو معجزه کرد حـسـیـنیام به خـدا با دعـای مـادر تـو هـزار جـان گـرامـی تـصـدُقِ ســر تـو خدا به عرش خدائیش طرح نو انداخت خدا زِ خِلقـت ارباب ما شگـفتی ساخت بَرنده آنکه برایش به نوکـری پرداخت حسین را به خدا جز خدا کسی نشناخت در این مقوله دگر حاجتِ مباحثه نیست حـسـین با احـدی قابـل مـقـایـسه نیست بـرای قـلـب پـیــمــبـر ســرور آوردنـد بـرای حــیــدر کــرار، نـــور آوردنــد بـرای فـاطـمـه سـنـگ صبـور آوردنـد دلِ مـلائـکـه را هـم بـه شــور آوردنـد به یُـمن سـوم شـعـبان بهـشت آذین شد حسین گفـتم و کامـم دوباره شیرین شد خودم فدای خودِ حضرت و سه تا پسرش و مـادر و پـدرم نــذر مــادر و پـدرش چـقدر عاشقِ سائل نشـسته پشت درش تمام هـستیِ ما وقـف حضرت قـمـرش هنوز در به روی هیچ کس نبسته حسین خدا کـلـید جنان را سپرده دست حسین گلاب و گل به هوا پخش میکند زهرا عـلی جدا و جـدا پـخـش میکـند زهـرا مـیـانِ مـا و شـما پـخـش میکند زهـرا بـرات کـربـبلا پــخـش میکـنـد زهــرا همین یکی دو سه شب جمع کن خیالت را بگـیـر از کـرمـش کـربـلای سـالـت را |